موفقیت بدون ریسک و کسب خودساختگی مالی
موفقیت بدون ریسک
در جلساتی که با همکاران توسعه دیجیتالی داشتیم. تصمیم بر این شد که از این به بعد راجع به کتابهایی که می خوانیم برای شما بنویسیم و آنها را به شما معرفی کنیم. شاید این کتابها برای شما هم مفید باشد.
چند نکته :
- معرفی کتاب به منزله تایید یا رد هیچ موضوعی مرتبط با کتاب نیست و فقط ما دوست داریم آنها که می خوانیم یا خوانده ایم با شما به اشتراک بگذاریم
- برخی از کتابها ممکن است قدیمی باشد ولی می دانید کتاب تاریخ مصرف ندارد تا به حال چند بار شده که کتابهای قدیمی را بیاریم و دوباره بخوانیم
- ممکن است برخی کتابها انگلیسی باشد – از ما لینک دانلود نخواهید اگر علاقه مند هستید می توانید از وب سایت آمازون یا ترجمه اگر وجود دارد تهیه کنید
و اما کتاب اول
موفقیت بدون ریسک
مولف: چارلزگیونز
مترجم: منوچهرسرحدی
ویراستار: مجیدعاصمی
ناشر: نسل نواندیش
شمارگان : 3000 جلد
نوبت چاپ: اول
تاریخ چاپ: بهار84
حروفچین و صفحه آرایی : صالحه حسینی
شابک: 6-056-412-964
خلاصه کتاب :
خلاصه كتاب: جایی که هستید همان جاییست که هستید. دنیای شما و من ترکیبی است ازسه بخش: گذشته, حال, آینده.
توجه داشتن به گذشته یا آینده شما را به دردسر و زحمت خواهد انداخت و تاثیر شما را در زمان حال بی اثر و بی نتیجه می کند. تمام انرژی شما برای به انجام رسانیدن آن است که توانایی شما برای خوشحالی، و حداکثر کنترل شخصی شما بر زمان حال باشد و تکیه بر آن، امرمهمی است. تنهاکنترل شما و دقت شما بر همین دقایق یا لحظه های زمان حال است. راجع به آن فکرکنید.
اگر می خواهید همین صندلی را که روی آن نشسته اید حرکت دهید فقط این کار در زمان حال میسر است و حتی قدرت بدنی شما نیز محدود به همین زمان است. شما نمی توانید هم در گذشته و هم در آینده صندلی خودتان را تکان دهید فقط می توانید آرزو کنید که ای کاش آن را در گذشته تکان داده بودید یا می توانید به زمانی در آینده برای حرکت دادن آن فکر کنید، اما هیچ یک از آرزوهای شما اهمیتی ندارد. شما توان تغییر گذشته را ندارید فقط در زمان حال این قدرت را دارید که افکار و احساسات و نظریات خود را راجع به گذشته کهنه تغییر دهید. بعد از همه این ها تفکر شما، احساس هیجان انگیز شما و طرز تلقی شما به گونه ای است که در هر لحظه به جز خود شما کسی نمی تواند روی آن اعمال قدرت کند. مگر اینکه به دیگران اجازه دهید به طریقی که خود به آن فکر می کنید دیگران هم فکر کنند.
می توانید تاثیر هر دو عکس العمل یاجواب دادن به گذشته را خود انتخاب کنید. نخستین عکس العمل نسبت به گذشته این است که به افکارتان اجازه بدهید که به عقب برگردند مانند دری که بر پاشنه گردد و همان احساسات هیجان انگیز را نسبت به اتفاقات گذشته تحریک کنید، درست مثل وقتی که برای اولین بار آن را تجربه کردید و علاقه ای به آن نداشتید. پاسخ به گذشته پذیرفتن این نکته است که در زمان حال به عنوان یک جای موجه کجا هستید و سپس برخورد با گذشته، یعنی این که هیچ چیز بیش از آنچه اکنون در جریان است اهمیت ندارد. بدانید هیچ قدرتی روی زمان حال شما بیش از آنچه وجود دارد تاثیرنداشته است. با همه وجود بپذیرید کجایید و از همان جا حرکت کنید.
برای طراحی وکنترل آینده به صورت موثر ابتدا باید گذشته را رها کنید.
هر چه بیشتر روی گذشته تکیه کنید و ساکن بمانید گذشته بیشتر آینده شما را به کنترل خود در می آورد و آن را محدود می کند. برای کنترل زندگی می توانید با یک تخته سنگ تمیز شروع کنید. به این معنی که کثافات و زباله های گذشته را دور بریزید و تخته سنگی روی آن بگذارید، این یعنی آنچه را در گذشته برای شما اتفاق افتاده چه در دوران کودکی و یا دیروزی که به همین زودی گذشته و آنچه را از تجارب منفی برای شما اتفاق افتاده چه خرد و چه کلان همگی را به فراموشی و به سادگی بیانگارید. زیرا آنها تجربه ی گذشته شما بودند و شما حتی می توانید با این احساس شروع کنید که تنها کسی هستید که تا به حال در چنین موقعیتی قرار گرفته است. امامهم نیست که گذشته شما چه بوده و یا چه کشیده اید و یا چه زمینه ای داشته است. این گذشته می تواند گردابی ازاحساسات هیجان انگیز منفی که به سوی آینده کشیده شده به شمار آید یا سکویی محکم از موقعیت های مستحکم و ممتاز برای آینده باشد آن هم برای به اتمام رساندن کارهایی که دنبال خود کشیده اید.
برای رسیدن به هر کجا که می خواهید بروید ابتدا پاهایتان رامحکم روی زمین بگذارید و هر کجا که هستید محکم قدم بر دارید.
اتمام رویاها واهداف مستلزم آگاهی و پذیرفتن این نکته است که کجا هستید، چه هستید و که هستید. در زندگی برای جاودان ماندن حقایق بی چون و چرایی در روزگار وجود دارد. هر کجا که هستید جایی است که اکنون هستید، جایی خوب که مناسب است و باید بپذیرید که لااقل موقتّا همان جا باشید، بدون توجه به این که برای شما در دراز مدت یا کوتاه مدت چه اتفاقی افتاده است. با دادن این شانس یا موقعیت به گذشته که در کمین شماست این اجازه را ندهید که به سادگی و سنگینی بار اضافی به شما تحمیل کند. بپذیرید که دقیقا کجا هستید وجایگاه خودتان را قبول کنید.
تصور کنید که در ساحل یک رودخانه پر تلاطم ایستاده اید و تنها راه عبور از روی یکی از سنگ های پوشیده از خزه های لغزنده است. پیشروی فقط از روی سنگ هایی که آب به آن ها حمله ور است آن هم به آرامی میسر است. شروع می کنیم به قدم برداشتن به طرف سنگ بعدی و این چنین است که هر دو پا را روی سنگ لغزان محکم می کنید و بالاترین تعادل را ایجاد می نمایید؛ تعادل و استقامتی که باعث حرکت بعدی شما می شود. تنها نقطه تعادل سنگ زیر پای شماست. درآن لحظه حق انتخاب یا شانس این که جای دیگری باشید را ندارید. شکایت از شرایط و مقتضیاتی که شما را به آن نقطه کشانده، تنها باعث منحرف کردن شما از فعالیتی که برای عبور و رسیدن به طرف دیگر رودخانه به عهده شماست و این تمرکز لازم است.
احساس کردن و فکر کردن شبیه به یک قربانی که: چرا من؟ چه کاری کرده ام که سزاوار این عقوبت شده ام؟ ومانند این ها فقط کمک می کند که سرانجام در آب فرو روید. در واقع به طریقی که خود شما تعیین یا انتخاب کرده اید، مثل یک قربانی هستید که شایسته همدردی و دلسوزی است. ذهن خود را از پرتگاهی غمناک و منفی دور کنید، چون شانس از دست دادن آن نقاط عبور را نیز افزایش خواهید داد و کار شما به جهیدن از سنگی لغزنده روی سنگ لغزنده دیگر و سرانجام افتادن و خیس شدن و تلاش کردن دوباره ختم می شود. امابدون این تمرکز غیر لازم برای آن که بدانید دقیقا کجا هستید و برای تجدید تعادل بعد از هر قدمی توقف کنید می توانید راهتان را ازسنگی به سنگ دیگر بدون این که به لغزندگی سنگ ها فکر کنید طی کنید.
در زندگی پیدا کردن جای پای محکم از قبول داشتن قبول داشتن خود و شرایط تمرکز موجود به دست می آید. مسئله این نیست که شما چقدر آرزومند این بوده اید که شخص دیگری و یا جای دیگری باشید،موضوع این است که از پذیرش رهبری یا ایستادگی بر سر حرف خود امتناع کرده اید. عجز در برابر شرایط جاری، خشم نسبت به وقایع گذشته و اعمال دیگران، گناه و دلتنگی راجع به رفتار خود و از دست دادن شهامت و جرات و اعتماد به نفس در توانایی ها و تحمل و نیز مطالعه این که در اطراف شما چه می گذرد و اعتراف و پذیرش این که کجا هستید، همه این ها به این معنی نیست که از مطلوب خود در آینده چشم بپوشید یا آن را رهاکنید. این به این معنی است که آسوده یا خوشنود باشید و بر عکس پذیرفتن این کجا هستید شما را درجایی قرار می دهد که کنترل بسیاری را در آینده خود اعمال کنید. زیرا شما با تنها نقطه ی قدرت خود در لحظه موجود عمل می کنید. این روش شما را روی زمان حال متمرکز می کند. از این به بعد هرگاه خود را پیدا کردید متوجه می شوید که با احساسات و انگیزه های گذشته، انگیزه هایی مانند: خشم، گناه، ظن وگمان و عدم اعتماد به نفس قطع رابطه می کنید.
به خودتان بگویید:
من هر جا که هستم آنجاست که هستم. موضوع این نیست که خودتان را کجا و در چه نقطه ای از زندگی پیدا کرده اید بلکه مهم آن است که کوله بار عواطف و احساسات غم انگیز گذشته رابه زمین بیاندازید. وقتی این کار را می کنید هر عملی که انجام می دهید و هر تصمیمی که می گیرید انتخاب آگاهانه ی شما خواهد بود. به این که در گذشته کجا بوده اید تکیه نکنید.
ببینید در زمان حال کجا هستید ودرآینده کجا می خواهید باشید.
امیدواریم که از این کتاب لذت ببرید.